آیهان شاه قصه پریان

  خبر خبر   تپلی من دیروزبرای اولین بارتونست توخونه ی مامان جون  ازحالت خوابیده تا ٣٠درجه سرش روبیاره بالا و مامی و  بابی جونو خیلی خوشحال کرد  عزیزدلم بوووووووووووووووووس ...

سلام من ایهانم (یعنی فرمانروای ماه ) اما من اومدم که شاه قصه پریان باشم  من تو یه روز زیبای تابستان دوم شهریور 90 ساعت 10: ١٠am توسط دکتر منتظری در بیمارستان اذربایجان ارومیه  چشم به جهان گشودم                                   تولدت مبارک عشق نازنینم ...

سلام مامانهای نازنین بعد اینکه عکسامو دیدین نظر یادتون نره .و اینم ایلیا جون کاکل زری پسر خاله  ی قشنگم ما قراره تو اینده همکلاس شیم خیلی دوستش دارم ...

                  ♥ کوچولوی من سلام  مامانی یکی دو روزه سرماخوردم ودیگه نمیتونم با پسملم بازی کنم وتوهم مدام حوصله ات سر میره وبهانه گیری میکنی الانم که دارم اینارو مینویسم داری گریه میکنی خوابم که خدارا شکرنداری همش میخوای بریم بیرون بگردی نازنازمن اگه فرداحال مامانی خوب شدمیریم بیرون تا به توکلی خوش بگذره وبااون چشای نا زت دلبری  کنی اخه وقتی خوشحالی  نمیدونی چقدرملوس میشی الهی فدای اون چشات بشه مامانی♥ ...

زیباترین عشق من دیروزخونه ی عمه جونش مهمون بوداخه یه پسرعمه به اسم رساداره که خیلی همدیگرودوست  دارن وایهان من کلی اونجا ذوق کرده بود ...

چقدر ناز خوابیدی مامان قوربونت بشه عزیز دلم  عزیزدلم درتاریخ 3شهریوریعنی یه روز بعدتولدتوسطدکترخشابی ختنه شدی راستی موقع بدنیااومدن قندعسلم  3کیلوو950گرم بودی قدت هم54سانت دورسرت37سانت بودمامانی قوربون هیکل جیگیلیت بشه که بااومدنت دنیا رابرایش زیباترساختی شیرین عسلم♠  ...

من یه جوجه ی ناز نازی و تپل مپلم اگه دنبالم بیاین یه عالمه عکس خوشگلمو میبینین پس ردمو تعقیب کنین   یه شب فرشته ها با چشمان اشکبار ازم خداحافظی کردن و منو از کره ماه اووردنم زمین وگذاشتنم بغل یه فرشته زمینی به نام مهسا یعنی مادرم من با اومدنم کلی خیر رو برکت اووردم مامان جونم منو برای اولین بار توخونمون غسل داد ولی بدنم هنوز بوی بهشت میداد اینجا 2 ماهمه دست کوچولو پا کوچولو ؟؟؟؟؟ اینجا که3 ماهه شدم مامانی بابایی دوستتون دارم اخه هر دو خیلی مهربونین  ماشالا به گل پسرمون بوس بوس بوس از طرف خاله رویا ..مامانی فکرکنم بسته واسه امشب ...

...

سلام وقتی اولین بار اومدیم خونمون دایی رضا ازت این عکسو گرفت بعدا خاطره اون روز زیبا رو مفصل مینویسم ...