آیهان شاه قصه پریان

گل پسرکم  دیروز واسه جشن تولد دخمل همسایمون الهه جون دعوت بودی   الهه خانوم گل تولدت مبارک  وخبرداغ اینکه کارت دعوت به نام زیبای آیهان اسم نویسی شده بود ومنم کلی خوشحال وذوق زده شدم زنگ زدم به مامان جونی اطلاع دادم که عسلم واسه تولد دعوت شده که کارت رو به اسم خودش فرستادن   که پرنس من کادویه قورباغه ی خوشگل از اون قورباغه گنده ها هدیه بردی  یه عالمه هم خودت رو واسه دخمل ها لوس کردی راستی جیگرم دیروز آش دندونی پسرعمه ات رسا جون روهم میل کردی که مثل مال شما تزئین شده بود رسا جون آش دندونی شما هم مبارک باشه ا ین گلهای زیباهم تقدیم به شما  گل گل...

امروز ششمه اردیبهشته .یه روز زیبای بهاری وتوهم مثل همیشه حوصله ات سر رفته و بیتابی میکنی مامانی  قراربودعصری ببرمت گردش که رعدوبرق اومد  بعدشم که عسلم وقتی بزرگ شدی میفهمی بارون میباره  گل پسرکم الانم که دارم مینویسم تو خواب نازی ولالاکردی آیهانم گل یکی یکدونه ی من  عزیزم جیگرم نفسم زندگیم  بینهایت دوستت دارم ...

سلام سلام امروزبرا من وبابایی خیلی روز خوبی بود آخه تولد مامانیمه   شام امشب روهم مهمون بابایی جونم بودیم خیلی بهمون خوش گذشت مامانی گلم منو باباوحیدخیلی دوست داریم تولدتم مبارررررررررررررک باشه این سال وهمه سال مامانی بازم تولدت مبارک بای بای مامان ...

       ...

  آهای آهای کلاغه آورده خبر مبارکه مبارک تولد آیهانم عزیز دلم عسل مامان وبابا آیهان جونم پرنس زیبایم به اندازه ی تمام  دنیا دوستت داریم ...

...

گل پسرکم امروزم یه کارجدیدکرده    دلبرکم تونست یه کوچولو غلت بزنه آیهانم عزیزدل مامان وبابایی عاشقانه دوست داریم ...

پیشی من امروز حسابی داره بیتابی میکنه حوصله اش سر رفته اخه از صبح بیرون نرفته عصری میخواستیم بریم که بارون شدیدی باریدونشدکه ناناسم بره بیرون وداره با بابایی جونش تاب بازی میکنه توخونه عسل مامانی آیهانم خیلی دوست دارم ماه منی قندعسل ...

   ملوسک  من امروز به  جشن نامزدی  خاله جونش دعوت شده وخیلی خوشحاله ازاینکه برای اولین بار میخوادبه جشن بره و قول داده پُسمل خوفی  باشه ...

سلام سلام قندعسلی باخبرهای خوبی اومده اول ازهمه   عیدواغازسال جدیدرابه همه ی دوستامون  تبریک میگم ازکارهای جدید پسملی  بگم که دیگه خودش اقاشده و بدون کمک میتونه بشینه اولین باری هم که باکمکی مینشست29بهمن سال90بود  راستی اقاکوچولوی ماعیدراهم به مشهدمقدس رفته بود وخیلی هم بهش خوش گذشت ودرتا ریخ28 اسفند90دندونش نیش زد و  شیرین  عسلم بازم شیرین تر شد  که بعدا در یک فرصت مناسب عکسای دندونیش رو میذارم  یه چندروزی هم میشه که وقتی میگیم ایهان سرسری کن باخنده سرش رو تکون میده وخلاصه کلی واسه مامی وبابی خودش رولوس میک تایادم نرفته اینم بگم که  جیگرطلادیروزم ...